پرونده‌های محفل

داستان

زایش جهان از واژه، جایی که حقیقت در جامه خیال پنهان می‌شود.

آقا ناصری

یک خط زشت، اندازه یک بند انگشت من روی صورت آقا ناصری بود. خودم قبلا توی نانوایی دیده بودم، البته نصف صورتش را.

روایت

آینه‌ای بی‌غبار از جهانِ زیسته، که در آن واژه‌ها از حقیقت جان می‌گیرند.

زنجیره انتقال

خودکارهای رنگی نوک باریک، برای پسرم حکم اسمارتیز را دارند. همین که ببیند سرشان را از جامدادی‌ام بیرون آوردم، از هرجایی که باشد، دست‌هایش را برای قاپیدن آن‌ها، کش می‌آورد.

قهوه فوری بعد از گذر از پیچ چندم

سرپیچ نمی‌دانم چندم آن اتفاق افتاد. در چند ثانیه. بدون این‌که فرصتی برای فکر کردن داشته باشم. آنی و بالفور.

ترجمه

پلی از دلِ زبان‌ها، تا واژه‌ای در غربت دوباره زنده شود.

جشن عید

بعد از سی روز روزه‌داری، امروز بالاخره روز عید است. چه منظره‌ی شاد و دل‌نشینی! درختان سبزتر از همیشه به نظر می‌رسند، مزارع با نشاطی خاص می‌درخشند و آسمان در هاله‌ای از سرخی ملایم فرو رفته است. امروز خورشید درخشان‌تر و آرامش‌بخش‌تر است، انگار او هم دارد عید فطر را تبریک می‌گوید.
گفتن در ذهن خواننده تصویر را تداعی نمی‌کند؛ تنها اطلاعاتی به خواننده می‌دهد و فرصت فکر کردن و کشف کردن دنیای داستان را از آن‌ها می‌رباید. نشان‌دادن، خواننده‌ها را فعالانه درگیر می‌کند، چون آن‌ها نیاز دارند که در مورد آنچه می‌خوانند، فکر کنند و در مورد وقایعی که اتفاق می‌افتد تحلیل کنند، به جای آن‌که منفعلانه با نتیجه روبه‌رو شوند.
مهدیه یونسی۲

کتاب و فیلم

دو راهِ رسیدن به معنا، یکی در روشنای تصویر، دیگری در ژرفای واژه.

یکی از چیزهای دیگری که هر پلیسی اصولاً باید آن را داشته باشد به اصطلاح شمّ پلیسی است. چیزی که هرکول هم از آن بی‌بهره نیست و با جست‌و‌جو کردن خانه و بازجویی‌های پیش‌برنده سعی می‌کند به نتیجۀ مورد نظر نزدیک‌ شود.
هاجر شهابی (2)

کودک و نوجوان

سرآغازِ رؤیا و کشف، جایی که تخیل هنوز بی‌مرز است.