حق خواننده از آنچه میخواند چیست؟
عمیقترین تاثیرگیری روان ما انسانها از این مواجهههاست: بچهدار شدن، تجربۀ عشق و ازدواج و زمانی که فقدان را تجربه میکنیم. تا بوده، گفتن از مورد آخر، برای آدمها آسانتر و به اصطلاح راهدستتر بوده است. انگار انسان برای بیان اندوهش، کلمات بیشتری در صندوقچۀ ذهن دارد تا موقع گفتن از رخدادهای شاد زندگی. در تجربۀ سوگ، تصویر خاطرات فرد درگذشته مدام در ذهن سوگوار قطار میشوند و تکتک کلمات دربارۀ آن قابها، بیاندازه برایش ارزشمندند. نوشتن از سوگ کمک به بازیابی پیوندهای احساسی نویسنده با فرد ازدسترفته میکند، به او حس نزدیک شدن به عزیزش را میدهد و مرحلۀ پذیرش فقدان را برایش هموارتر میکند. حالا باید دید سهم خواننده از چنین نوشتهای چیست. خواندن این متن چگونه میتواند برای او هم نفعی داشته باشد؟
ایان استانسل، استاد نویسندگی خلاق دانشگاه لوییس ویل آمریکا و نویسندۀ رمان برگزیدۀ «The Last Cowboys of San Geronimo» از زاویۀ نویی به این موضوع نگاه میکند. او چراغی دست گرفته و همانطور که از روزهای تلخ مرگ ناگهانی خواهرش مینویسد، قوت و ضعف نوشتن در زمان سوگواری را نشان میدهد. از اهمیت گم نکردن جایگاه خواننده میگوید و از روش خاص خودش در نوشتن و کنار آمدن با سوگ.