کلمات خیس

طیبه فرید | منم که دلم پر بود و از وضع موجود شاکی بودم هی می‌رفتم اینستاگرام و برای صفحه آقای رئیسی پیامای گلایه‌آمیز میذاشتم و شکایت می‌کردم. می‌گفتم گناه چشم انتظاری منِ کربلا ندیده گردن شما، اصلا می‌رم ازتون به امام‌حسین شکایت می‌کنم ….حسابی بهش غر زدم و به ادمین گفتم‌ مدیونی گلایه منو به رئیس جمهور نرسونی.

آن مرد سخنرانی‌های حوصله‌سربر، دیگر میان ما نیست؟

زینب شاهسواری | من هنوز باورم نشده که تو دیگر نیستی. به همین سادگی؟ مگر می‌شود؟ می‌خواستم امروز بیایم. خودم را ول کنم بین آدم‌های غم‌زده‌ و سیاه‌پوش شهرم. چشم‌های خیس‌شان را ببینم. شانه‌به‌شانه‌شان بایستم. “اللَّهُمَّ إِنَّا لَا نَعْلَمُ مِنْهُ إِلَّا خَیْرا”‌ی بُغضی آقا را بشنوم. تابوت پرچم‌پوشت را روی دست‌ها ببینم تا باور کنم.